هنوز جوانهای از امید برای کاغذی شدن دوبارهات مانده بود. بعد هم درسهایم بیشتر و سختتر شدند و هم دلسرد شده بودم از بازگشتنت. از بودن دوبارهات هر هفته پنجشنبه در میان دستهایم.
اما چند روز پیش با دیدن کارت خبرنگاریام عجیب دلم هوایت را کرد. هوای فرستادن عکسها و نوشتههایم و دیدم عجب رفیق نیمهراهی بوده ام!
حالا در پایان این دوره، تمام آرزویم، بودن در کنار توست؛ چه کاغذی و چه الکترونیکی. مهم حضور توست. هرگز فراموش نخواهی شد دوست خوبم.
متینا عروجی ، ۱۵ ساله از اندیشه
- آخرین روز خبرنگار افتخاری
امروز آخرین روزی از این دوره بود که خبرنگار افتخاری دوچرخه بودم. فکر کردم در این حد مدیون شما هستم که بگویم سالی استثنایی داشتم و فکر کردن به اینکه احتمالاً صدها نوجوان دیگر با کلمات من در احساس من شریک میشوند، فوقالعاده بود... به خاطر همهی اینها از تو متشکرم!
نگار مطیع، ۱۶ ساله از اهواز
- جدول مندلیف یا دوچرخه
دوچرخه جان من، یه وقت فکر نکنی ما بیوفاییایم. هیچوقت فکرت از لحظههامون بیرون نمیآد. حتی وسط حفظ کردن عنصرهای به دردنخور جدول مندلیف!
ملیکا غلامی،۱۵ ساله از تهران
- برای کاغذی بودنت
میخوام تشکر کنم از بودنت... اون هم این روزها که همه درگیرن و فقط تو حواست به ما هست. نمیدونم چه جوری یه متن تشکر برای خاصترین دوستم بنویسم و بهخاطر تکتک روزهایی که با تو میگذره ازت تشکر کنم. یه چیزی رو خوب میدونم. ما دوچرخهایها خیلی خوششانسیم که با تو آشنا شدیم....خیلییی!
ببخشید اگه برات کم مینویسم و میدونم همیشه منتظرمون هستی، ولی ما دوستهای ۱۶، ۱۷ سالهات درگیر کنکوریم دلمون میخواد برامون دعا کنی... چهقدر دلم برات تنگ شده... برای کاغذی بودنت...
نرگس دارینی،۱۶ ساله از کرج
نظر شما